گزارش سخنرانی دکترمقصود فراستخواه در نشست «تحولات گفتمانی، امکانات و صور دیناندیشی و دینداری در دنیای کنونی با تأکید بر ایران»
گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران، چندی پیش نشستی را با عنوان «تحولات گفتمانی، امکان و صور دیناندیشی و دینداری در دنیای کنونی با تأکید بر ایران»، برگزار کرد که طی آن، مقصود فراستخواه، یکی از اعضای اصلی این گروه به سخنرانی پرداخت. فراستخواه سالهاست که دروس جامعهشناسی دین و مطالعات فرهنگی در حوزه دین را برای دورههای دانشگاهی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی و نیز مطالعات فرهنگی تدریس میکند.
وی در آغاز سخنان خود، ابتدا یادآوری کرد که در نشستهای پیشین این گروه، احتمالات عرفی شدن در ایران مورد بحث قرار گرفته و در این چند نشست نیز؛ امکانات و صور دین اندیشی و دینداری در ایران پیگیری میشود. آنگاه به تعریف کلید واژگان مورد استفادهاش در این بحث پرداخت و تأکید کرد که مراد او از دین، تمام معانی، باورها، اعمال، نهادها، آیینها و ارتباطهایی در جامعه است که به نحوی منتسب یا معطوف به امر قدسی هستند؛ مانند نگرشها، گرایشها و ارزشهای دینی مردمان، آیینهای دینی، جماعتهای دینی و سازمانهای دینی، قدرت و اختیارات دینی، مشروعیت و حقانیت دینی و ... که همه در جامعهشناسی به عنوان یک واقعیت اجتماعی مطالعه میشوند. او گفت: از سوی دیگر، گفتمان در نظر من، شیوهای نهادی شده از اندیشیدن، کاربرد زبان، ارتباط و مناظره است. به تعبیر دیگر، با نهادی شدن شیوهای از اندیشیدن، گفتمان به وجود میآید که در آن با کاربرد زبان و نوعی کنش ارتباطی مواجه هستیم. از جمله ویژگیهای گفتمان، وجود نوعی خصوصیت «سازهای» و «برساختگی» در آن است. همچنین، گفتمان، خصیصه زبانشناختی دارد، به این معنی که در واقع ما با زبان، فقط حرف نمیزنیم بلکه ما با زبان، امور و اشیا را نظم داده و تعریف میکنیم، آنها را به نقد میکشیم و بدینوسیله از عدم خارج کرده و به وجودی میرسانیم که خود میخواهیم. به همین دلیل، به تعبیر من، گفتمان بازتاب یک قدرت و معادلهای از آن است. در این زمینه باید به خاطر داشت که به عنوان مثال، در گفتمان سنتی دین، تاریخی مقدس و متنی مقدس هست که برای دینداران حجیت دارد و به واسطه آنها، توجه به امر قدسی ممکن میشود، ما از طریق آن به امر قدسی به مثابه واقعیتی فراباشنده توجه میکنیم. به همین دلیل، معمولاً انسانهایی که دینداری سنتی دارند، در پی آن هستند که از طریق متن قدسی بفهمند خدا چه میگوید. در چنین گفتمانی، تفسیر سنت منطق جهانشمولی دارد و یکسره مشمول تکثر و نسبیگرایی نیست؛ چرا که در واقع، دیگر نمیتواند نسبی باشد و در مورد آن، نمیتوان گفت که قرائت من با قرائت دیگری متفاوت است؛ چرا که از دیدگاه گفتمان سنتی، ضوابط مشخصی وجود دارند که جهانشمولاند و در آن، ما از طریق راهنمایی الهی به انجام اموری مکلف میشویم و به همین دلیل، میتوان گفت که بیشترین مفهوم مرکزی در گفتمان سنتی، «تکلیف» است. از سوی دیگر، باید توجه داشت که در گفتمان سنتی، مخاطبِ تکلیف، نه فرد، بلکه اجتماع است. بنابراین همانطور که مرحوم علامه طباطبایی میگوید، دینی بودن تنها صفت یک فرد نیست؛ بلکه به نوعی صفت یک اجتماع هم هست.
این مدرس جامعهشناسی دین، بحث خود را با طرح چند پرسش ادامه داد؛ پرسشهایی از این قبیل که بر گفتمان دینی در دنیای کنونی چه گذشته است و اکنون چه وضعی دارد؟ آیا دیناندیشی و دینداری در دنیای کنونی امکانپذیر هست، اگر هست امکانات آن چیست وچگونه است؟ در واقع، پیتر برگر دین را به عنوان یک امکان میداند اما بحث اینجاست که آیا واقعاً میتوان توجیه کرد که دین یک امکان برای بشر در دنیای امروزی است؟ مسیرهای عمده دیناندیشی و دینداری در دنیای کنونی از چه قرارند؟ آیا گفتمان سنتی دینی در ایران، موضوع و در معرض و مشمول تحولاتی بوده است؟ آن تحولات چگونه وکدامها بودهاند؟ صور و انواع دینداریها در ایران کنونی چگونه است؟ و روندهای رو به آینده، چه سمت وسویی دارند؟
وی افزود: ما نیاز به الگویی داریم برای توضیح آنچه بر گفتمان سنتی دین در دنیای اخیر و حاضر، گذشته است. الگوهای توضیحی مختلفی وجود دارند که شاید بتوان عمدهترین آنها را نظریات سکولار شدن تلقی کرد.
او سپس کتاب «sacred & secular» اثر لوریس و اینگلهارت در سال 2004 و کتاب «A secular age» نوشته چارلز تیلور در سال 2007 را به عنوان منابع اصلی کار خود در این زمینه معرفی کرد و با استناد به آنها توضیح داد: در نظریات مطرح شده در این آثار، گفته میشود که یک جامعه در دوره اخیر و در عصر حاضر سکولار میشود. در واقع، فرآیندهایی از تفکیک نهادی روی داده و این تفکیک، لاجرم و دیر یا زود در مقیاسهای مختلف اتفاق میافتد که تقسیم کار، تخصصی شدن، افتراق ارزشها و نهادها از جمله مهمترین آنهاست که سبب میشود به تعبیر برگر، سلطه نهادی دین کاهش یافته و دین مشمول تفکیک نهادی شود. بنابر آنچه برگر در کتاب «سایبان مقدس» میگوید، در اثر این اتفاق، هژمونی، سلطه و سیطره دین در جامعه کاهش مییابد. در عین حال، باید خاطرنشان کرد که در کنار تفکیک نهادی که در جامعه اتفاق افتاده، مکان دین نیز در آگاهی روزمره، دیگر آن مکان مرکزی سابق نیست.
این پژوهشگر دین، در ادامه، با تأکید بر بحث برانگیز بودن کلی نظریات سکولار شدن، برخی از دیدگاههای مطرح در این زمینه را مورد اشاره قرار داد و با ذکر مثالهایی در این باره، گفت: در مجموع این مباحث، این ایده مطرح است که «زمان» هم به نوبه خود، سکولار میشود. در واقع، این زمان دنیوی، زمان تاریخی، نوعی زمان انسانی و زمان غیر قدسی است که به جای زمان الوهی و زمان ازلی وسرمدی؛ ذهن بیشتر مردمان را به خود معطوف میسازد و ما را با نوعی زمانه سکولار مواجه میکند.
وی در مورد «جهان سکولار» نیز توضیح داد: وبر مرتباً تأکید میکند که جهان معنای اخلاقیاش را از دست میدهد و در این زمینه، نه ما گناهی داریم و نه جهان؛ ولی این اتفاق در حال افتادن است و باعث کمتر اسرارآمیز بودن آن میشود. در واقع، جهان، موضوع تحقیق و فناوری و سوبژکتیویتی (سوژگی) بشر میشود. در این زمینه باید متذکر شد که دین در پیشروترین جوامع متحول تاریخ اخیر، به ویژه در اروپا که سکولار شدن به شکلهای مختلفی خود را در جامعه نشان داده است، دو راه در پیش رو داشته و دارد؛ یکی اینکه خود مشمول سکولار شدن شود و دیگر اینکه در مقابل سکولار شدن مقاومت کرده و حداقل به زعم خود، با هستیهای جدید سکولار شده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نیروهای ناشی از آن، مقابله قهرآمیز کند.
در شکل نخست، الاهیات سکولار شده و اصلاحات دینی اتفاق میافتد که طی آن، نهادهای دینی به نوعی سکولار میشوند؛ مانند شرایطی که دین پروتستانی به تعبیر وبر، تحت تأثیر تحولات سرمایهداری و عقلانیت اقتصادی (بازار) قرار میگرفت. در فرایند سکولار شدن الاهیات و رفرم دین، نهادهای دینی به نوعی هویت ملی یافتند و در مرحله تکوین سرمایهداری، با کار و تلاش اقتصادی در آمیختند. این را عمدتاً در کشورهایی با مذهب پروتستان (انگلستان، ایلات متحده و آلمان) میبینیم، وبر در روح سرمایهداری و اخلاق پروتستان شرح میدهد که چگونه شغل و کار حرفهای (Beruf)، به عنوان اجابت ندای الاهی تلقی شده و مسیحیانی به این نتیجه رسیدند که نجات و رستگاری را نه لزوماً با آیین، بلکه با کار مولد تعقیب و تأمین کنند. شکل دوم را به صورت جنبشها وانقلابهای لائیسیته و در اشکال جداسازی مالکیت زمینها و نیز دولت از ساخت کلریکال دینی عمدتاً در کشورهایی با مذهب کاتولیک مانند فرانسه، ملاحظه میکنیم. دین از لحاظ موقعیت، منافع و علایق خاصی که دارد، در مقابل فرآیندهای سکولار شدن و کنشهای درونی جامعه، تقسیم کار، عقلانیت و چیزهای دیگر مقاومت میکند.
این مدرس مطالعات فرهنگی درحوزه دین در ادامه بحث خود، اشاره کرد که جنبشها و انقلابهای لائیسیته چگونه در اشکال مختلف، با دین درگیر میشوند. او سپس مبدأ سیر سکولار شدن را در تاریخ اروپا؛ دنیوی شدن دین در قرون وسطی دانست و توضیح داد: با آلوده شدن کلیسا به اقتدار و ثروت دنیوی، عنصری از سکولار شدن در دین از قرون وسطا آغاز شد و سپس نهادهای پروتستان با دنیویتی جدید با آن به چالش برخاسته و جنگهای مذهبی سی ساله در اروپای قرن هفده در گرفت و در پی آن، قداستهای مذهبی رو به زوال گذاشتند؛ اما به تدریج، تنازعات مذهبی، جای خود را به تکثرات مذهبی دادند و طی آن، اروپاییها آموختند که به جای تنازع، تکثر را بپذیرند که این مسئله نیز خود نوعی از سکولار شدن بود. در پی این امر، همانطور که تایلور در کتاب خود مطرح میکند، نوعی اخلاق سیاسی و اخلاق همزیستی در حوزه عمومی به وجود آمد و کمکم این ایده شکل گرفت که ما دارای یک حوزه عمومی مستقل از این یا آن فرقه مذهبی هستیم. این حوزه اخلاقیات خاصی خود را دارد و ما در آن، قادریم که مستقل از هر مذهبی که داریم، به نوعی اخلاق همزیستی پایبند باشیم. بدین ترتیب، به تدریج، حوزه عمومی سکولار شد و دولتها نیز در این حوزه، نسبت به فرقهها اعلام بیطرفی کردند.
سخنران این نشست در جمعبندی بخش نخست بحث خود بحث خود، با تأکید بر مفهوم حوزه عمومی، خاطرنشان کرد: بدینشکل، تصویر اجتماعی و هنجاری ما تغییر کرده و تحول پیدا میکند و در اثر این تحول، درون بودگی اجتماع و زمان تاریخی جامعه، مستقل از امر فرا باشنده و متعالی اهمیت پیدا میکند. به تعبیر دیگر، در چنین شرایطی، در جامعه، بیشتر حالیت، زمان دنیوی و زمان تاریخی دیده میشود تا آن سرمدیت و زمان الوهی. بنابراین میتوان گفت که با مشخص و متمایز شدن «درونبود» جامعه، تصویر آن بیشتر به صورت افقی دیده شده، فضای سلسله مراتبی در آن، از بین رفته و در نتیجه هنجارها متفاوت میشوند. در این شرایط میتوان گفت که حوزه عمومی، دارای درونبود مستقلی شده، جامعه در این تصویر هنجاری، مثل سابق سلسله مراتبی و عمودی نبوده و افقیتی در آن دیده میشود که مردم در آن نقش داشته و دسترسیها کمتر «با واسطه» و بیشتر به صورت «بیواسطه» است. بدینترتیب، حوزه عمومی به گونهای مستقل از وسائط سنتی برجسته شده و حول حقانیت افقی ایماژ میشود که این ایماژ چنانکه گفته شد، بیشتر وجه هنجاری دارد.
فراستخواه در ادامه سخنانش، این دگرگونیها را به عنوان دگرگونیهای مهمی در جامعه معرفی کرد و آنها را منشأ تحول در گفتمان دینی دانست. او سپس با اشاره به بخش نخست بحث خود در مورد گفتمان، به عنوان یک شیوه نهادی شده از اندیشیدن، خاطرنشان کرد: بر اثر تحولاتی که بحث کردیم، مردم به گونهای دیگر به عالم و آدم نگاه میکنند، تصویر اجتماعیشان عوض شده و در نتیجه این تغییر، هنجارهایشان نیز دچار دگرگونی و بالطبع، دیناندیشی و دین خوییشان نیز دستخوش تغییر میشود. در نتیجه گفتمان دینی تحول پیدا میکند. در این زمینه باید توجه کرد که این تغییر در شیوه اندیشیدن، به صورت تصادفی اتفاق نمیافتد؛ بلکه نهادی شده و به دلیل مبنای ارتباطی گفتمان، دیناندیشی در موقعیت ارتباطی تازهای با سایر نهادها وارزشهای جدیدالتکوین قرار میگیرد. در این ارتباط جدید، وضع و موقعیت و حتی گفتمان دین نیز به دلیل ویژگی ارتباطی آن، تغییر میکند. از سوی دیگر، از آنجا که گفتمان خصوصیت سازهای نیز دارد، با تغییر تصاویر هنجاری آن، سازهها نیز مورد تحول قرار میگیرند. در این زمینه، برگر از دین به عنوان یک سازه اجتماعی یا یک واقعیت اجتماعی سخن میگوید؛ واقعیتی که خود نیز خصوصیت «سازایی (constructive)» دارد.
وی با تأکید دوباره بر خصیصه زبانی گفتمان، گفت: در واقع، ما با زبان فقط حرف نمیزنیم؛ بلکه با واژهها و کلماتمان، در نظم امور تصرف میکنیم. در چنین شرایطی، با سکولار شدن جامعه، واژهای مانند «خدا» نیز کاربرد زبانی جدیدی پیدا میکند. به بیان دیگر، در یک نظم زبانی جدید، شأن «خدا»، برای کسانی که از آن سخن میگویند، شأن و جایگاه دیگری داشته و درک و تلقی از آن نیز متفاوت است. از سوی دیگر، به دلیل نسبت گفتمان با قدرت، وقتی ساخت قدرت در جامعه عوض شده و میدان نیروها تغییر میکند، دین نیز به عنوان یک نیرو در این میدان نیروها، در موقعیتی خاص قرار میگیرد و در نتیجه، بازتاب قدرت در مورد گفتمان دینی هم تحقق پیدا میکند.
مقصود فراستخواه در دو جلسه دیگر در گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران که در اسفند ماه سال جاری و خرداد ماه سال آتی برگزار خواهد شد، این بحث را پی گرفته و شرایط جامعه ایران و تغییرات گفتمان دینی در آن را، ضمن بررسی موانع و امکانات دینداری و صور و انواع مختلف آن، مورد تحلیل قرار خواهد داد.
نظرات